سیگارپیچ
نوشته مهدی فاتحی
مهدی فاتحی درباره انتشار رمان جدیدش نوشته:
سرانگشتم را كه به تاراج ميبريد
با پلكم مينويسم
با مژههايم نقاشي ميكنم
با تكان سرم سرودي ميسازم.
پلنگي آرام بودم
فرزندانم را خورده ايد
با چرمينه اي از پوستشان
برابر من راه مي رويد.
چمداني پرم
تحمل هيچ قفلي را ندارم
شيپوري از ياد رفتهام
كه همهمه اي شنيدم
و از هيجان نبرد
بر خود مي لرزم .. شمس لنگرودی
رمان سیگارپیچ دو سال پیش آماده اتتشار بود ولی مثل دیگر رمانهایم امکان انتشار نیافت. رد شد و رد شد تا سرنوشتش به آن طرف آبها رسید.
من ناگزیر از نوشتنم؛ اگر با تیغ سرانگشتام را ببرید با پلکهایم مینویسم با تکان سرم حرفم را میزنم؛ این حصار ذهنتان اندازه من نیست.
کتاب مدتی است منتشر شده اما در این وانفسای خون و مرگ و قیام خبررسانی نشد اما امروز هم مثل دیروز و مثل فردا رویای مردی که میخواهد بگریزد تا از رنجش کاسته شود و گرفتار اختاپوس زمان و دژخیمان میشود قصهی همیشگیاست.
این کتاب را مثل دیگر رمانهایم میتوانید از
@zirzamin.book
@zenoaward
و کتابفروشی نشر باغ در میدان تجریش تهران تهیه کنید.
- بخشی از کتاب را که حامد حبیبی عزیز با صدای گرمش خوانده در تلگرام زنو منتشر شده است.