درباره‌ی ما

بنیاد ادبی زنو به همت حامد حبیبی و مهدی فاتحی راه اندازی شده است. فعالیتی در جهت رشد و اعتلای ادبیات و ادامه روند داستان و داستان نویسی از نسلی که به ما ارزانی داشته به نسلی که در پیش روست. در این سایت علاوه بر متون ادبی و سینمایی و معرفی کتاب، بخشی به عنوان کارگاه داستان برای تمام علاقه مندان ادبیات فراهم است.این بنیاد هر سال جایزه ای به نام زنو (شخصیت رمان وجدان زنو نوشته ایتالواسوو) برگزار می کند و جوایز و تندیسی به برندگان تقدیم می کند.

بنیاد زنو از تمام دوستداران و علاقه مندان ادبیات دعوت به همکاری می کند. دبیران سایت یدون در نظر گرفتن هیچ نام و نشانی بلکه صرفا با ملاک ارزش ادبی متن هاست که مطالب دوستان را منتشر می کند. ارتباطات و خبرها از اینستاگرام زنو (mehdi.zeno) و برای ارسال متن می توانید متن ها را به این ایمیل ارسال نمایید

info@zenoaward.com

دبیران جایزه ادبی زنو

مهدی فاتحی:

کودکيم را با جنگ و بعد از آن با جنگ زدگی و آوارگی در تهران گذراندم. دوران دانشگاهم را با خاتمی و انجمن دانشگاه آغاز کردم و با سرخوردگی دور دوم به پایان رساندم. فعالیت مطبوعاتیم را با شروع فشارها آغاز کردم و با دلزدگی به پایان رساندم. سی سال زندگیم چکیده‌ای شد از تاریخ پرهیاهو و بی‌سرانجام کشورم و ناخواسته دریافتم کسی که در این دوران به دنیا می‌آيد يک محکوم ابدی است که جز نوشتن کلماتش روی این دیوارها راه دیگری برای زیستن ندارد.

از سال 82 با کار در بخش ادبی و سینمایی روزنامه‌ها و مجلات شروع به کار کرد و اولين داستانش در همان سال در مجله گلستانه به چاپ رسید. از سال 88 با بسته شدن فضای مطبوعات فعالیتش را در وبلاگ زنو با معرفی کتاب و فیلم ادامه داد و بیشتر آرشيو کارهای مطبوعاتی سال‌های قبل را در این وبلاگ گذشت. در سال 84 اولین مجموعه داستانش را با عنوان «شلیک به پیانیست» به نشر نیلا سپرد که بعد از پنج سال ماندن در وزارت فرهنگ و نپذیرفتن اصلاحات،با حذف دو داستان اصلاحیه خورده‌ی کتاب به چاپ رسید. مجموعه داستان دومش به نام «مردم عادی زندگی معمولی» در سال 86 توسط نشر نی منتشر شد. سال بعد رمان «ورق بازها» را توسط نشر چشمه برای چاپ فرستاد و بعد از آن رمان کوتاه «دورگه» را که هر دو با هم رد شد و سال بعد توسط ناشران خارج از ایران منتشر شد و به تازگی به انگلیسی ترجمه شده و در دست انتشار است. همان سال برای یکی از داستان حذف شده در ارشاد به نام زنی که کنار خیابان ایستاده بود برنده‌ی تندیس جایزه‌ی هدایت شد. بعد از آن کتابی درباره ادبیات از مجموعه نقدهایی از ادبیات کلاسیک(فرانسه و روسیه) منتشر کرد.رمان زوزه هم چند سال بعد نوشته شد که سال پیش توسط نشر روناک در هلند منتشر شد.

مجموعه ای نیز با همکاری حامد حبیبی(در شش جلد)به نام شب هزار و یکم برگرفته از هزار و یک شب برای کودکان منتشر کرده اند که جایزه لاک پشت نقره ای را گرفت.در زمینه ترجمه علاوه بر مقالات ادبی که در مطبوعات و وبلاگش منتشر کرده‌ کتابی از دیمون نایت با عنوان اصلی Creating Short Fictin به نام «داستان نویسی نوین» با نشر چشمه کار کرده و نیز ترجمه‌ای از کتاب «خاطره ای از کریسمس» ترومن کاپوتی را توسط نشر مروارید منتشر کرده‌ است.

حامد حبیبی:

نوشتن و خواندن من ای باقی نگذاشته. همه بدهکار نوشتنیم و با آن، تاریکی و تنهایی و زور را بی اعتبار می کنیم، با هرکه نبود و نیست می رقصیم، عشق می ورزیم و زندگی را دوباره از نو می سازیم. همین و تمام.
مجموعه داستان ها:
ماه و مس
آنجا که پنچرگیری ها تمام می شوند.
بودای رستوان گردباد
پلک ماهی
داستان بلند:
کیلومتر یازده جاده قدیم ارومیه به سلماس
مجموعه شعرها:
پرسه
مرگی به اندازه
داستان نوجوان:
شب هزار و دوم ( با مهدی فاتحی)